اگر برای دلایل غیرمنطقی زیر ازدواج را انتخاب میکنید، باید متوجه ریسکی که میخواهید بکنید باشید:
برای فرار از وضعیت ناراحتکننده خانه:
به جای آن میتوانید به جای آن میتوانید به دانشگاهی خارج از شهر خود بروید. روی این تمرکز کنید که فردی مستقل و سالم بار بیایید تا بتوانید شاد و سالم زندگی کنید. هرچقدر محیط خانهتان بدتر باشد، باید بیشتر برای جلوگیری از اشتباهی که والدینتان کردند تلاش کنید.
وقتی خیلی جوان یا نابالغ هستید:
سعی کنید از جوانیتان لذت ببرید و ازدواج را تا زمانیکه به بلوغ فکری کامل رسیدهاید به تعویق بیندازید.
وقتی به اندازه کافی تجربه ارتباط با جنس مخالف ندارید:
سعی کنید با جنس مخالف خود ارتباط سالم بگیرید تا تجربه لازم را به دست آورید. ببینید از یک رابطه چه میخواهید و فرق یک شریک زندگی سازگار و هماهنگ با خودتان و افراد ناسالم یا کسانی که سازگاری با شخصیت شما ندارند را بشناسید.
وقتی تجربه زندگی مستقل را ندارید:
وقتی تازه فارغالتحصیل شدهاید و هیچوقت بعنوان یک مجرد زندگی مستقلی را تجربه نکردهاید، هیچ کار یا طریق امرارمعاشی ندارید، از تنها بودن میترسید یا طرفتان قرار است مدتی طولانی شما را ترک کند. درستان را تمام کنید و تجربه کاری مرتبط با رشتهتان را آغاز کنید. کاری پیدا کنید که قدرت حمایت از خودتان و خانوادهتان را تامین کند. زندگی مستقلی را آغاز کنید و سعی کنید هزینههای مربوط به خودتان را تقبل کنید، پول پسانداز کنید و مستقل شوید. یاد بگیرید چطور تنها زندگی کنید و یک مجرد شاد باشید.
برای برانگیختن حس حسادت فردی دیگر:
برای اینکه بلوغ احساسی بیشتری پیدا کنید کتابهای بیشتری بخوانید یا نزد مشاور بروید. تا زمانیکه به این بلوغ فکری و احساسی نرسیدهاید با هیچکس ازدواج نکنید. باید رفتارها و مهارتهای سازگاری افراد بزرگسال را کسب کنید تا وقتی آسیب دیدید، بتوانید به آنها تکیه کنید.
برای بالا بردن اعتماد به نفستان:
برای این منظور بهتر است نزد مشاور متخصص بروید. اعتمادبهنفس پایینتان را با افکار مثبت و باارزش جایگزین کنید. تازمانیکه اعتمادبهنفس لازم را پیدا نکردید و با خودتان راحت نبودید، ازدواج نکنید. دقت کنید که کسی را انتخاب کنید که با شما سازگاری شخصیتی داشته باشد.
چون بقیه ازدواج میکنند:
برای اینکه بلوغ احساسی بیشتری پیدا کنید، نزد روانشناس بروید و مطالعه کنید. هرازگاهی با افراد مختلفی ایجاد ارتباط کنید اما تازمانیکه بلوغ کافی پیدا نکردهاید با کسی ازدواج نکنید.
وقتی نمیدانید برای چه ازدواج میکنید:
وقتی رابطهتان چیزی که میخواهید نیست یا فقط تفریحی است اما سنتان روزبهروز بالاتر میرود و میترسید کس دیگری را پیدا نکنید. درمورد سابقه رابطهتان با یک روانشناس صحبت کنید و ببینید سازگاری شخصیتی شما و طرفتان در چه حدی است. تازمانیکه مطمئن نشدهاید که با هم سازگاری دارید و میتوانید زندگی شادی کنار هم داشته باشید، دست به ازدواج نزنید. اگر کسی که الان در زندگیتان است تطابق چندانی با شما ندارد، سعی کنید با افراد دیگری آشنا شوید که با شما سازگارتر هستند.
وقتی به اندازه کافی با هم وقت نگذراندهاید تا بفهمید سازگاری دارید یا خیر:
اگر طرفتان آنقدر مشغله دارد که نمیتواند شما را به اولویت زندگی خود تبدیل کند، درمورد فکرتان با او صحبت کنید ببینید میتوانید با هم به نتیجهای برسید که برای هر دو شما رضایتبخش باشد یا خیر. اگر اخیراً با فردی آشنا شدهاید، آرام باشید و برای شناخت همدیگر وقت بگذارید: اگر طرفتان از شما دور است و اکثر ارتباط شما از طریق دنیای مجازی و دیدارهای گاهگاه بوده است، تازمانیکه از نزدیک با هم بیشتر وقت نگذراندهاید و همدیگر را نشناختهاید تصمیم به ازدواج نگیرید.
اگر از پایان یافتن رابطه قبلی یکی از شما مدت کوتاهی گذشته است:
سعی کنید از شروع این رابطه جدید لذت ببرید اما درک کنید که ممکن است روزی این رابطه تمام شود. ممکن است طرفتان با فرد قبلی که در زندگیاش بوده است آشتی کند یا متوجه شوید با هم سازگاری ندارید، پس عجله نکنید.
وقتی یکی از شما مدیریت ارتباطی نمیداند:
افرادی که خانواده آزار دهنده دارند و نمیتوانند در مقابل آزار آنها از همسرشان حمایت کنند، باید تا اصلاح این رفتار خود از ازدواج اجتناب کنند. کسانی که رفتار آزار دهنده خانواده خود را نسبت به همسرشان تحمل میکنند، کودکانی هستند که هنوز بالغ نشدهاند و به علت وابستگی زیاد به خانوادهشان برای ازدواج مناسب نیستند.
وقتی یکی از شما کنترل کننده است:
این افراد دوست دارند همه چیز در اختیار آنها باشد و همه تصمیمها را خودشان بگیرند. همواره برای دیگران تعیین تکلیف میکنند. آنها حسودند و اگر چیزی مطابق میلشان نباشد یا تحت کنترل آنها قرار نگیرد عصبانی میشوند. اصلا خوش ندارند کسی به آنها بگوید که چه بکنند. سلطه جو و انتقادگر خواهند بود چرا که نمیتوانند کنترل لازم را بر دیگران اعمال کنند. این افراد معمولا بر همسر و فرزندان بیشترین کنترل را اعمال میکنند و خشم زیاد و جبهه گیری زیادی ایجاد میکنند.
وقتی یکی از شما بشدت خشمگین میشود:
اگر با کوچکترین چیزی که مطابق میلتان نباشد از کوره در میروید و خشم خود را روی اطرافیانشان خالی میکنید، اگر پاسخ افرادی را که با نظر شما موافق نیستند با فریاد و بددهنی یا تهدید میدهید، اگر خشمتان را با کوبیدن در، قطع تلفن، پرتاب کردن اشیا، هل دادن، زدن، ترک اتاق و… بروز میدهید، خلاصه آنکه اگر به طور ناگهانی و با شدت زیاد، نامتناسب و غیر معمولی خشمگین میشوید، تا درمان این حالت خود برای ازدواج اقدامی نکنید. ازدواج کردن شما ارمغانی جز ترس و اضطراب و محدودیت برای دیگری ندارد.
وقتی یکی از شما دارای اختلالات جنسی است:
اختلال جنسی انواع مختلفی دارد.
– اعتیاد جنسی و فقدان عزت نفس جنسی
– اختلالات کنشی جنسی: این اختلال فعالیت جنسی را با مشکل مواجه میکند. مانند افرادی که میل به فعالیت جنسی ندارند و یا نفرت دارند، افرادی که تحریک و ارضا نمیشوند، افرادی که خیلی زود ارضا میشوند و انحرافات جنسی.
اگر یکی از شما معتاد به مواد و الکل است:
هرگز به امیدهای واهی ریسک ازدواج را نپذیرید! افراد زیادی بودهاند که دانسته یا ندانسته با فردی معتاد ازدواج کردهاند به این امید که ترک خواهد کرد و بعد با بحران مواجه شدهاند. یک فرد معتاد لازم است تا به خودش بپردازد و در ابتدا بیماری خود را درمان کند. هیچ کس با ازدواج نمیتواند اعتیاد خود و یا دیگری را درمان کند.
وقتی یکی از شما یا هر دوتان مرتکب آزار جسمی، جنسی یا کودکآزاری شده است:
این رابطه قدرت بسیار کمی دارد. اگر فرد آزاررسان خودتان بودهاید، نیاز به درمان فوری توسط متخصص دارید. فوراً اقدام کنید و اجازه بدهید که مشاور متخصص با شما صحبت کند. اگر فرد آزاردیده شما بودهاید، شما هم نیاز دارید که پیش روانشناس بروید. تازمانیکه بتوانید از رابطه آزاردهنده خود به طور کامل بیرون بیایید و آن را فراموش کنید، درمانهایتان را ادامه دهید.
:: موضوعات مرتبط:
دانستنی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 309
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0